سلطان احساس مجید خراطها

سلام به وبلاگ سلطان احساس مجید خراطها خوش آمدید

سلطان احساس مجید خراطها

سلام به وبلاگ سلطان احساس مجید خراطها خوش آمدید

باباجون روزت مبارک








پسر چارلی چاپلین میگه : روزی با پدرم رفتیم برای دیدن سیرک ، توی صف خرید بلیط بودیم و جلوی ما مردی همراه همسر و شش فرزندش ایستاده بودند . مرد به بلیط فروش گفت شش عدد بلیط برای کودکان و دو بلیط برای بزرگسالان بدید ، وقتی قیمت را متوجه شد نمیدانست چه کند؟ کمی به فرزندانش نگاه کرد و فکر میکرد که چجوری فرزندانش رو با اونهمه ذوق به خونه برگردونه ، ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک بیست دلاری که برای خرید بلیط خودمان بود روی زمین انداخت و به مرد گفت : آقا پولتون افتاد !! مرد وقتی پول را دید متوجه موضوع شد و اشکش سرازیر شد ، تشکر کرد و به همسر و فرزندانش لبخند زد ... من و پدرم به آرامی از صف خارج شدیم ... و این بهترین سیرک عمرم بود که نرفتم !!! سلامتی پدرها
یاد پدرهایی که بینمون نیستن بخیر
بابا جون چه تو آسمونا چه روی زمین هرجا هستی
روزت مبارک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد